جدول جو
جدول جو

معنی سعد اکبر - جستجوی لغت در جدول جو

سعد اکبر
سیّارۀ مشتری، در علم نجوم پنجمین و بزرگ ترین سیارۀ منظومۀ شمسی، سعد السّعود، قاضی فلک، زوش، زاوش، برجیس، ژوپیتر، اورمزد، قاضی چرخ، زواش، زاووش، هرمز
تصویری از سعد اکبر
تصویر سعد اکبر
فرهنگ فارسی عمید
سعد اکبر
(سَ دِ اَ بَ)
ستارۀ مشتری. (آنندراج) (غیاث) :
ای بنظم آراستن باسعد اکبر همنفس
مدح سعدالملک مسعود بن سعدی گو و بس.
سوزنی.
از آسمان نظر سعد اکبر و اصغر
ببخت و طالع و نام بزرگوار تو باد.
سوزنی.
آسمان وز نثار ساغر او
سبحۀ سعد اکبر اندازد.
خاقانی.
نظیر سعد اکبر میر گشتاسب
که جای سعد اصغر زخمۀ اوست.
خاقانی
لغت نامه دهخدا
سعد اکبر
همایون بزرگ زاوش اورمزد (مشتری)
تصویری از سعد اکبر
تصویر سعد اکبر
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(سَ دِ اَ غَ)
در اصطلاح منجمان ستارۀ زهره است. (شرفنامه) :
مقرب ملک شرق و غرب سعدالدین
که ناظرند به وی سعد اصغر و اکبر
چه سعد اصغر و اکبر که مهر و مه خجلند
از او یکی بحمل دیگری به دوپیکر.
سوزنی.
بخت پیروز شه روی زمین را بر سپهر
سعد اکبر باد عم و سعد اصغر خال باد.
سوزنی (دیوان ص 149).
شعر من فالیست نامش سعد اکبر گر از آنک
راوی من در ثبات از سعد اصغر ساختند.
خاقانی.
جفت خاقان اکبر آنکه سپهر
بر سرش سعد اصغر افشانده ست.
خاقانی
لغت نامه دهخدا